- الی الله
- بسوی خدا بجانب خدا در راه خدا: آنگاه برانید تکاور بسوی شاه باپور و برادر بشتابید الی الله. کای شاه ملک افسر وی میر فلک جاه العبد و مافی یدی کان لمولاه. (ازمنظومه ای مذهبی شرح حال حربن یزید ریاحی)
معنی الی الله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برتر است خدا
خدایش بر کشد (جمله فعلی خدایی) خدای بالابراد، یا اعلی الله درجته. خدا مرتبه او را بالا بردخ یا اعلی الله درجتهما. خدا مرتبه آن دورا بالا برد: اعلی الله درجتهما ولقن یوم الحساب حجتهما. یا اعلی الله رایه. خدا رای (تدبیر) او را بلند کناد، یا اعلی الله رایه و رایته. خدای رای (تدبیر) ورایت (درفش) او را بلند گرداناد، امروز که زمانه در طاعت و فلک درمتابعت رای ورایت خداوند عالم... اعلی رایه و رایته... آمده است. یا اعلی الله مقامه. خدای مقام او رابالابراد (در بهشت)، (دعایی است که برای علمای بزرگ متوفی کنند)
ولی خدا، دوست خدا، بندۀ نیک خدا، لقب امیرالمؤمنین علی
برخدا، درمقام استعاذه آید پناه بر خدا، بدادم برسید، برمن ستم است ازین رصد گاه ای داور دوران علی الله. (تحفه العراقین)، فریاد از دست، علی الله از بد دوران علی الله، تبر از خدا دوران تبرا، (خاقانی)، هرچه باد، باد، یا علی الله زدن، پناه برخدا بردن، یا علی الله زنان. در حال پناه بردنه بخدای: منم از تیره شب خویش علی الله زنان ای موذن تو کجا حی علای تو چه شد ک (حسن دهلوی) یاعلی الله گفتن، دل بدریا زدن، داد و فریاد، پناه بر خدا، مخفف توکلت علی الله
دوست خدا یار خدا پاژ نام علی بن ابی طالب (ع) دوست خدا، لقب حضرت علی بن ابی طالب
پناه بر خدا، بر خدا، در مقام استعاذه گفته می شود، هرچه باداباد
خداپور پسرخدا پورخدا
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
شیرخدا، لقب علی علیه السلام 0، لقب حمزه سیداشهداء
نام خدا
همنشین خدا (ماخوذ از خبر: (من ارادان یجلس مع الله فلیجلس مع اهل التصوف) (هر که خواهد همنشینی با خدا گو نشیند در حضور اولیا) (پس جلیس الله گشت آن نیک بخت کو بپهلوی سعیدی برد رخت)
برای خدا برای خدا، خدا را، زنهار زنهار، الله الله باید که فرستادن لشکر تقصیر نکند، گاه برای اظهار تعجب بکار رود. دل بسی خون بکف آورد ولی دیده بریخت الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود ک (حافظ) توضیح در این کلمه شعار طائفه قزلباش بود: هنگام آن حرکت از اطراف و جوانب صدای غمزدای الله الله که شعار طبقه رفیعه قزلباش است بلند ساخته... . (عالم آرای عباسی)
تاکنون هنوز تابحال تا این دم
آفرین، بارک الله، درست است راست است همینطور است
مردان متقی و پارسا
دوستان مومنان (بمدول آیه: الله ولی الذین آمنوا)، آنان که از جانب خداموید بحالات و مکاشفاتی شده اند که دیگر خلایق را بدانها دسترسی نیست. مقام اولیا بعد از انبیاء است
سوگند خدا
خدا جاوید گردانادخ یا خلد الله سلطانه. خدا پادشاهی او را جاوید گرداناد، یا خلد الله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه. خداپادشاهی اورا جاوید گرداناد، ویاران و یاوران اورا نصرت دهاد، (پادشاه خلدالله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه در استماع کلمات آن فرستادگان مبالغ تحامل ایشانرا تحمل فرماید) یا خلد الله ملکه. خدا پادشاهی اورا جاوید داراد، یا خلد الله ملکهم. خدا پادشاهی آنان را جاوید داراد، (و اسامی ملوک غور آل شنسب - خلد الله ملکهم - باقی ماند) یا ملکها و سلطانهما. خدا پادشاهی و سلطننت آن دو را جاوید گرداناد، (... . میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند من علا الدنیا و الدین الحسین بن الحسین - خلد الله تعالی ملکهما و سلطانهما - بدر او به مصاف افتاد) گاه (الله) حذف شود و جمله بصیقه مجهول آید
فراخوان خدا خواننده خدا، پیغامبر اسلام توضیح در سوره احقاق آمده است: جماعتی از جنیان چون آیات قرآن مجید را شنیدند بنزد کسان خود رفتند و گفتند که پس از موسی (ع) کتابی فرستاده شده است که خلق را به راست و طریق مستقیم هدایت می کند (یا قومنا اجیبوا داعی الله و آمنوا به و یغفرلکم ذبوبکم و یجر کم من عذاب الیم و من یحب داعی الله فلیس بمعجزفی الارض و لیس له من دونه اولیا اولئک فی ظلال مبین) (سوره احقاف آیه 30 و 31) (ای کسان ما، داعی الله را اجابت کنید و باو ایمان آورید تاشما را از گناهانتان بیامرزد و از عذاب پردرد برهاند و آنکه داعی الله را اجالت نکند عاجز کننده در زمین نیست و او را جز وی یاورانی نخواهد بود. آنها در گهراهی آشکارند) : (شومی آنکه سوی بانگ نماز داعی الله را نبردندی نماز) (دعوت مکارشان اندر کشید الحذر از مکر شیطان ای رشید خ) (مثنوی) توضیح، نیکلسن درین ابیات گمان برده که این کلمه بمعنی مطلق در خواست است (مثنوی)
زنهار، زینهار، الحذر، بترس از خدا. در مقام تحذیر و هنگامی که کسی سخنی بگوید یا کاری کند که روا نباشد استعمال می شود، تو را به خدا، برای خدا. در مقام اصرار به کار می رود، عجبا، شگفتا. در مقام تعجب و تحیر از شگفتی و عظمت چیزی می گویند
آری قسم به خدا، درست است، راست است
دوستان خدا، خدادوستان، بندگان مقرب درگاه خدا، در تصوف افرادی که قادر بر مکاشفه می باشند و بعد از انبیا هستند
بندگان خوب خدا، مردان خدا، مردم پارسا و پرهیزکار
کسی که خداوند با او سخن گفته است، لقب حضرت موسی
لقب حضرت محمد بن عبدالله (ص)
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
علی خدایی از فرقه علی اللهیه
دست کم دست کم لااقل حداقل: اگر تو درخور هنت جهان خواهی گرفت ای شه، بجای هفت کشور هفتصد باشد علی القله. (فرخی)، بنا بر جمع قله
خدا داناست خدا میدانند: توچه دانی که از وفاچه نمودم بجان تو علم الله که جان من چه کشید از جفای تو، (خاقانی)